از سه شنبه تا امروز 24/7/90
سلام مامانی من .ببخشید کمی با تاخیر خاطراتت را برایت می نویسم سرم کمی شلوغ هست و کمتر وقت نوشتن دارم اما هرگز تو را فراموش نمی کنم و همچنان از خاطراتت می نویسم . از روز دوشنبه که از خانه خاله گیتا امدیم سه شنبه در خانه ماندیم البته تو با مامان زری و بابایی به پارک رفتی و اخر شب امدی خانه .چهارشنبه هم عمه سهیلا جون به ما گفت ماهی درست کردم امیر علی دوست داره بیاین و دوره هم باشیم خلاصه آن شب هم خانه عمه سهیلا جون بودیم .و ماهی خوشمزه ای خوردیم هلیا و عمه لیلا و مامان ننی هم امدیند و خیلی به تو خوش گذشت و کلی ماهی خوردی .و 5 شنبه ظهر مامان زری امد دنبالت و رفتی خانه شان و من و بابا هم به بهار رفتیم برایت کلی لباس پاییزی خریدیم و بعد هم به گر...
نویسنده :
مامان امیر علی
0:09